من از «سپیده دمان» راه برده ام به «نیستان»به هدیه شعله ای از آه برده ام به «نیستان»شعور مندرسم را نهاده ام به کناریهر آنچه فاخر دلخواه برده ام به «نیستان»دل شکسته ی من با نسیم عشق نلرزدچنین متاع به اکراه برده ام به «نیستان»به صدر تا بنشیند دوباره قدر ببیندفتاده یوسف در چاه برده ام به «نیستان»اگر چه نیست ز بی مایگی به کف ده خشتمبرای بی بی دل ، شاه برده ام به «نیستان»خیال خام &n, ...ادامه مطلب
برخی از دوستان شاعر که سنتی کار می کنند و در بینشان اساتید مسلّمی نیز وجود دارند چنین می پندارند که سرودن شعر سپید امری دلبخواهی و سلیقه ای است.بر این اساس دست به قلم می برند و به خیال خودشان شعرسپید می سرایند.این عده از دوستان اشتباه می کنند.سرودن شعرسپید موفق به مراتب سخت تر از سرودن غزل و قصیده است.فلذا ازین دوستان ارجمند تقاضا می کنم دست از سپیدسرایی بردارند تا هم زحمت سپیدسرایان ندارند و هم عرض خود نبرند.سالها پیش استاد فقید حمیدسبزواری برآن شد تا سرودن شعرسپید را هم تجربه کند.او تعدادی دلنوشته ی آبکی را تحت عنوان شعرسپید در اینجا و آنجا خواند و انتشار داد.به یاد دارم یک روز در شورای شعر,سرودن,«شعرسپيد»دلبخواهي,نيست ...ادامه مطلب