آن شب شوم که در چشم ترم خواب شکستعکس رخسار تو در خاطره ی قاب شکستدل من بس که به دنبال تو افتاد به راهسنگ بیداد ، رقیبش زد و بی تاب شکستمی خورم خون دل و
حسرت جاوید مراستکه جفاهای توام گوهر نایاب شکستکشتی عمر مرا با همه ی صبر و قرارموج توفان بلا در دل گرداب شکستخانه ام را که در آن خاطره ی عشق تو بوددر و دیوار فرو ریخت چو اسباب شکستآهوی وحشی دل خوی پلنگی چون داشتنغمه هایش به گلو درشب مهتاب شکستشیخ را چون مدد از ساقی محفل نرسیدساغری را که در آن بود می ناب شکستنبرد بهره ای از روز و شب دور حیاتتا که با زخم زبانش دل احباب شکستباب رحمت نشود باز به رویش زیرادل ما برد به یغما و ز هر باب شکستدر خود آنگونه غریبانه شکستم که نسیمچینی نازک تنهایی سهراب شکست. گل کردم ........
ما را در سایت گل کردم ..... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : asoleyeavazblogfacod بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 17:04